كتاب مذكور، همچون بسیاری از آثار دكتر افروغ، مجموعه مقالاتی است كه البته بهرغم پراكندگیِ ظاهری، واجد خط فكرها و اشتراكات معنایی قابل توجهی است. كتاب شامل 15 گفتار است. گفتارهای اول و دوم، «پیشگفتار» و «مقدمه» است و گفتار سوم و چهارم، «آسیبشناسی انقلاب اسلامی» و «ماهیت، ضرورت و اركان نقد در جمهوری اسلامی» است.
اما بحث اصلیِ كتاب از گفتار پنجم آغاز میشود؛ جایی كه دكتر افروغ به «تبیین فلسفیِ انقلاب اسلامی بر اساس حكمت متعالیه» میپردازد. گفتارهای «ربط دو گفتمان مشروطه و انقلاب اسلامی»، «خودآگاهی تاریخی» و «مشروعیت در نگرش امام خمینی (ره)»، بهلحاظ محتوایی، قرابت زیادی با گفتار پنجم دارند. تبیین و بحث پیرامون مسائل انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، عمدتاً در گفتارهای نهم، دهم و یازدهم به ترتیب با عناوین «معناداری مردمسالاری دینی»، «آزادی در اندیشۀ سیاسی امام خمینی (ره)» و «دموكراسی در اندیشۀ سیاسی امام خمینی» آمده است.
افروغ در گفتارهای دوازدهم و سیزدهم، بحثی پیرامون جایگاه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی با عناوین «انقلاب اسلامی، رنسانی دیگر» و «جمهوری اسلامی، ترجمان فلسفۀ سیاسی سوم» مطرح ساخته است. گفتارهای چهارده و پانزده، «بایستههای اصولگراییِ خلاق و انتقادی» و «جنبش حزبالله، بسط یافتۀ انقلاب اسلامی»،
اولی مقالهای كوتاه و فشرده و دومی سخنرانی نویسنده در همایش شهدای مقاومت لبنان است. «مرگآگاهی و فرهنگ ایثار» ضمیمۀ فصل پانزدهم و آخرین بحث این كتاب است. در میان این پراكندگی ظاهری، میتوان چند نكته را بهعنوان شاخصۀ مباحث افروغ بررسی كرد: اول، روششناسی رئالیسم انتقادی صدرایی است كه افروغ با تكیه بر آن، به تحلیل انقلاب اسلامی، بهعنوان یك پدیدۀ اجتماعی-سیاسی میپردازد. دلیل تأكید افروغ بر این روش در قیاس با روشهای پوزیتویستی و هرمنوتیكی، التزام این روش به وجود یك جوهر باطنی ونفسالامری در ورای تغییرات معرفتی و اجتماعی است.
با استناد به فرمایش حضرت امام (ره) كه «این انقلاب، هدیه و تحفهای الهی و واقعیتی منحصربهفرد است»،بررسی این پدیده، نظریهای منحصربهفرد و ناظر به جوهر الهی را میطلبد (ص60). نكتۀ دومی كه میتوان از این كتاب استخراج كرد، این است كه سفر چهارم اسفار اربعۀ صدرایی نیز به تبیین انقلاب اسلامی با تاكید بر نقش بیبدیل حضرت امام (ره) تاكید دارد. افزون بر این، تاكید افروغ بر اینكه «انقلاب اسلامی، ریشه در نگرش صدرایی امام (ره)» داشته، معطوف به نكاتی مانند كلگرایی توحیدی و یكی شدن دین و سیاست در این مكتب فلسفی نیز میگردد (صص108-111).
نكتۀ سوم، معطوف به مسئلۀ مشروعیت كه در نظام صدرایی و اندیشۀ امام خمینی (ره) آمیختهای از «حقانیت» و «مقبولیت» است، میگردد (ص55). بنابراین تاكید دكتر افروغ بر تبیین صدرایی، صرفاً به وقوع انقلاب اسلامی باز نمیگردد، بلكه نویسنده، با دلنگرانی از استمرار انقلاب اسلامی در قالب نظام جمهوری اسلامی، مبانی صدرایی را فرا میخواند تا این مسائل را تبیین نماید. لذاست كه بر همین اساس، به آسیبشناسی انقلاب اسلامی و نقد جمهوری اسلامی میپردازد و مهمترین آسیب این انقلاب را «تئوریزه نكردن انقلاب اسلامی بهمثابه واقعیتی منحصربهفرد» میداند.