مسئلۀ اصلیِ این كتاب، حول دو محورِ كلی میگردد: مبانی دینی و بالاخص عرفان شیعی انقلاب و تضاد ذاتیِ آن با مبانی مدرنیتۀ غربی.
همانطور كه عنوان كتاب نشان میدهد، مسئلۀ اصلیِ كتاب، حول دو محورِ كلی میگردد: مبانی دینی و بالاخص عرفان شیعی انقلاب و تضاد ذاتیِ آن با مبانی مدرنیتۀ غربی.
استاد طاهرزاده در این كتاب كه شامل شش بخش اصلی است، كوشیده تا «انقلاب اسلامی را از منظری بنمایاند كه راه تفكر نسبت به آن گشوده گردد» (ص25). بخشهایی ششگانۀ كتاب، عبارتند از: «انقلاب اسلامی، بستر عبور از غرب یا بسط مدرنیته؟»، «انقلاب اسلامی و راه برونرفت از عالم غربی»، «انقلاب اسلامی و برگشت به تماشاگری راز»، «انقلاب اسلامی، بستر توحید در قرن حاضر»، «انقلاب اسلامی و گشودن جبهۀ حق در ظلمات دوران» و «ای امام».
همانطور كه عناوین نشان میدهند، طاهرزاده اولاً انقلاب اسلامی را یك انقلاب معنوی در برابر دنیای مادی غرب میداند و ثانیاً همانطو ركه فصل پایانی نشان میدهد، تاكید زیادی بر نقش بیبدیل امام خمین (ره)، بالاخص وجوه عرفانی شخصیت ایشان دارد. بنابراین طاهرزاده كوشیده تا انقلاب اسلامی را بهعنوان ملاك و معیار حق و باطل جلوه دهد: میتوان انقلاب اسلامی را «یك رستاخیر معنوی به شمار آورد كه حساب و جایگاه هر كس را در دوران كنونی كه دوران تقابل انقلاب سلامی با فرهنگ مدرنیته است، تعییین میكند» (ص14).
نكتۀ دیگری كه طاهرزاده در فصل به آن میپردازد، پیوند مبانی تفكر شیعه، نظیر واقعۀ غدیر و انتظار در عصر غیبت با انقلاب اسلامی است. اما نویسنده در فصل دوم، به قطب متضاد انقلاب اسلامی، یعنی غرب و مدرنیته میپردازد و با مقابل قراردادنِ هدف این دو جبهه، راهبرون رفت از عالم غربی را منحصر به انقلاب اسلامی میداند. لذا در فصل سوم، به مصادیق تقابل انقلاب اسلامی و مدرنیته مانند محدودیتهای علم تجربی، وارونگی فرهنگی و نظایر آنها اشاراتی دارد.
فصل چهارم، به مصادیق مبارزۀ جبهۀ توحیدی و جبهۀ غرب میپردازد و در ضمن آن، به تفاوتهای انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه نیز توجهاتی دارد. نكتۀ قابل توجه كه بیشتر در فصول اول تا چهارم دیده میشود، توجه شدیدی است كه طاهرزاده به «ذاتداشتن» انقلاب اسلامی و «بیذات» بودن مدرنیته و نگاههای غربی دارد، تا جایی كه مبنای اصلی كتاب حاضر را ذاتداشتن انقلاب اسلامی میداند (ص17). فصل پنجم، به مباحث جزئیتری میپردازد كه در عصر مابعد انقلابی به كار میآیند. طاهرزاده در این فصل، به تكیه بر مبانی فلسفۀ تاریخی شیعه كه در انقلاب اسلامی به ظهور رسیده، به ظرفیتهای انقلاب اسلامی مانند «مدیریت معنوی»، «معنی كامیابی» و «شاخصۀ اصلی انقلاب اسلامی» اشاره میكند.
فصل پایانی، بهنوعی سخنان نویسنده در كتابی دیگر با عنوان «امام خمینی (ره) و خودآگاهی تاریخی» بسط یافتهاند. طاهرزاده، از آن دسته از متفكرینی است كه شدیداً به نقش بیبدیل امام خمینی (ره)، بالاخص افقهای عرفانی ایشان در شكلگیری و نیز تبیین انقلاب اسلامی معتقد است. در صفحات پایانی كتاب در وصف پیوند انقلاب اسلامی و جایگاه حضرت امام (ره) چنین آمده است: «ای امام! تو به ما درس صحیح زندگی كردن دادی و تا تو را شاگردی میكنیم، زندهایم؛ از خود انقلابی به جای گذاشتی كه خورشیدی است در شب تاریك و یخزده این قرن. تو رمز و زار حیات آسمانی و عزت زمینی را بر جای گذاردی، حال از خدایت بخواه تا بتوانیم از آن پاسداری كنیم» (ص233).
اصغر طاهرزاده / لبالمیزان، 1388