صدای جمهوری اسلامی ایران

كتاب «قصه‌ی دلبری» نوشته‌ی محمدعلی جعفری داستان زندگی و شهادت شهید محمدحسین محمدخانی به روایت همسرش، مرجان درعلی است.

درباره‌ی كتاب قصه‌ی دلبری:

كتاب قصه‌ی دلبری، روایتی متفاوت و خواندنی از زندگی شهید محمدحسین محمدخانی است. او از فعالان بسیج دانشجویی بود و در علمیات‌های تفحص پیكر شهدای دفاع مقدس، شركت می‌كرد، كتاب قصه دلبری، روایتی از سبك زندگی این شهید است كه همسرش از روزهای آشنایی در بسیج دانشجویی تا روزهای پس از شهادت او را بازگو می‌كند. او با ماجراهایی كه در دانشگاه داشتند كتاب قصه دلبری را آغاز می‌كند و از خواستگاری‌های پی‌ در پی او می‌گوید. تا به زمانی كه می‌رسد كه نظرش عوض می‌شود و تصمیم می‌گیرد كه به این خواستگار جواب مثبت بدهد.





در بخشی ازكتاب قصه‌ی دلبری می خوانیم:

آمد اتاق بسیج خواهران و پشت به ما و رو به دیوار نشست. آن دفعه را خودخوری كردم. دفعه بعد رفت كنار میز كه نگاهش به ما نیفتد. نتوانستم جلوی خودم را بگیرم، بلندبلند اعتراضم را به بچه‌ها گفتم. به در گفتم تا دیوار بشنود، زور می زد تا جلوی خنده‌اش را بگیرد. معراج شهدای دانشگاه انگار ارث پدرش بود.هر موقع می‌رفتیم، با دوستانش آن‌جا می‌پلكیدند. زیرزیركی می‌خندیدم و می‌گفتم:« بچه‌ها، بازم دار و دسته محمدخانی!»

بعضی از بچه‌های بسیج با سبك و سیاق و كار و كردارش موافق بودند، بعضی هم مخالف، معروف بود به تندروی كردن و متحجر بودن. از او حساب می‌بردند، برای همین ازش بدم می‌آمد. فكر می‌كردم از این آدم‌های خشك مقدس از آن طرف بام افتاده است. آن‌هایی كه با افكار و رفتارش موافق بودند می گفتند: «شبیه شهداست، مداحی می‌كنه، میره تفحص شهدا!».

مرتبط با این خبر

  • «پیا یَل»

  • هزار جان گرامی

  • تعظیم به سردار دل‌ها

  • متولد مارس

  • از چیزی نمی ترسیدم

  • مدرسه درس آموز حاج قاسم

  • معرفی كتاب «اعجاز ده سردار»

  • سلیمانی‌ها

  • سردار همیشه قهرمان

  • معرفی كتاب «قصه ننه علی»