كتاب «انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سید محمد صدر» خاطرات و تحلیل های دكتر سیدمحمد صدر دیپلمات باسابقه ایرانی از تولد و خاندانش تا پاییز 1364 است كه در هفت فصل به قلم محمد قبادی تدوین گردیده است.
درباره كتاب انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سید محمد صدر:
در فصل نخست، پیشینه خانوادگی، تحصیل در قم و تهران مورد توجه قرار گرفته است. این فصل از آن حیث كه به آیتالله سیدرضا صدر پرداخته و مدرسه علوی تهران را در نظر داشته، اهمیت دارد.
فصل دوم ورود او به دانشگاه است. در واقع سیدمحمد صدر در این دوره فعالانه به مباحث سیاسی و برخی فعالیتها و جریانات جنبش دانشجویی پرداخته است.
در فصل سوم او از نحوه ارتباطش با سازمان مجاهدین خلق و از دو تجربهاش در همكاری و ارتباط با دو چهره مورد توجه سازمان مجاهدین خلق سخن گفته است. یكی محمدحسین اكبری آهنگر و دیگری محمد حیاتی. مباحث مطرح شده در این فصل خواننده را با مواضع این دو نفر و در نتیجه مواضع سازمان مجاهدین خلق آشناتر میكند.
در فصل چهارم به برخی وقایع در دو سال آخر سلطنت پهلوی از جمله نماز عید فطر در تپههای قیطریه (1357)، راهپیمایی میلیونی در 13 شهریور همان سال و جمعه خونین 17 شهریور میپردازد. سیدمحمد صدر در این فصل اشارهای نیز به دوره سربازیاش میكند.
فصل پنجم به وقایع روزهای پایانی عمر رژیم پهلوی بویژه رخدادهای میدان امام حسین در تهران، انتخاب مهندس بازرگان به عنوان نخستوزیر دولت موقت از سوی امام خمینی و وقایع پس از آن میپردازد.
شهید رجایی و نخستین همكاریهای صدر با دولت آن شهید سعید، محور گفتوگو در فصل ششم است. او در این فصل از نخستین تجربیاتش در نخستوزیری میگوید و اینكه چه شد، به همراه رجایی به وزارت امور خارجه رفت.
آنچه در این فصل مفصل (فصل هفتم) مطرح شده است تكیه بر ذهن پرسششونده دارد و او بارها تأكید كرده كه امیدوار است روزی اسناد وزارت امور خارجه از طبقهبندیهای مرسوم این وزارتخانه خارج شود و در تأیید و تكمیل سخنانش لب بگشایند.
در بخش هایی از متن این كتاب می خوانید:
ملاقات تمام شده بود... كه آقای اجرتون (همتای انگلیسی ام) رو به من گفت: «آقای صدر من می خواستم بدانم آیا شما نیز جزء دانشجویان مسلمان پیرو خط امام هستید یا خیر؟»... گفتم: «نه، من جزء آن دانشجویان نبودم ... اما جزء فارغ التحصیلان مسلمان پیرو خط امام بودم.» با شنیدن این حرف، اجرتون..به فكر فرو رفت كه این حرف من به چه معناست؟ در واقع من می خواستم به او بفهمانم كه از نطر فكری، من نیز پیرو خط امام هستم...»