اولین جلد رده هنرهای تجسّمی انقلاب مجموعه «گنج: تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» با نام «انقلاب رنگها» خاطرات شفاهی علیرضا خالقی را دربردارد.
محتوای كتاب
كتاب «انقلاب رنگها: خاطرات شفاهی علیرضا خالقی» سه فصل اصلی همراه با بخشهای «پوستر و نقاشی ها»، «ضمائم» و «اعلام» را در خود دارد. در لابلای فصلها هم آلبوم هایی از عكس های مرتبط با متن كتاب قرار گرفته است كه اسناد تصویری وقایع و اتفاقهای بیان شده توسط راوی محسوب می شوند.
در اولین فصل به سالهای اولیه زندگی علیرضا خالقی پرداخته و وقایعی چون اولین تجربه شركت در مسابقات نقاشی كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان، اولین تابلونویسی، یادگرفتن سیاه قلم و كاركردن در این شاخه، نرفتن به حزب رستاخیز و فعالیتهای ضدطاغوتی او، اولین دستگیری و اولین جرقه های اعتراضات انقلابی مطرح می شود.
فصل بعدی از مسائل مربوط به انقلاب آغاز شده است و تا پیروزی آن ادامه دارد. خالقی در این فصل از حضور در كمك رسانی به زلزله زدگان طبس، اوجگیری انقلاب در مشهد، فیلمبرداری از تظاهرات مردم، ساخت كلیشه تصویر امام، فعالیتهای انقلابی خود در مشهد، فعالیتهای انقلابی اش در تهران و... سخن می گوید.
سومین فصل نیز از هشت سال دفاع مقدس تا زمان رحلت امام خمینی(ره) را شامل می شود. در این فصل جزئیاتی درباره اتفاقاتی كه پیرامون جنگ تحمیلی ارتش صدام علیه ایران در مشهد و تهران رخ می داد، مطرح می شود. همچنین در آن اهمیت و تأثیر هنرهای تجسّمی در زمان جنگ بررسی شده است؛ برای نمونه در آن دوره از هنر در بخش تبلیغات بسیار استفاده می شد.
در بخش بعدی كتاب تعدادی از مشهورترین پوسترها و نقاشیهای دیواری خالقی آورده شده است تا خواننده بیش از پیش با این هنرمند و نحوه كار او آشنا شود. یكی از آخرین بخشها نیز به ضمائم اختصاص داده شده است. در همین بخش كتاب مطلبی درباره اهمیت هنر انقلابی و فعالیت های علیرضا خالقی با عنوان «هنرمندی صادق و انقلابی از خطّه مقدس خراسان» از دكتر مصطفی گودرزی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و عضو پیوسته فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران چاپ شده است.
برشی از كتاب
سال 1362 بعد از رفتنم به آستان قدس، برای اولین بار به منطقه هویزه اعزام شدم. صدام اوایل جنگ هویزه را با خاك یكسان كرده بود؛ به همین خاطر حضرت امام(ره) به آستان قدس دستور داد كه شهر هویزه را بازسازی كند. خب طبیعی است كه وقتی میخواهند آنجا كار شود به كارهای تبلیغاتی هم نیاز دارند. من اولین بار از طریق آستان قدس به منطقه هویزه رفتم. آنجا پردهنویسی میكردم، عكس امام(ره) را نقاشی می كردم، دیوارنویسی می كردم؛ مخصوصاً زمانی كه شهر داشت شكل میگرفت. همان موقع صدام برای دومین بار و حتی سومین بار هویزه را زد، اما ما برای اینكه نشان بدهیم كم نمی آوریم سخنان امام را روی دیوارها می نوشتیم كه هرچقدر بزنید ما دوباره هویزه را می سازیم.